ترمي كه گذشت خيلي خوب و جذاب بود البته اين جذابيت براي ترم اوليها حتما بيشتر بوده و براي كساني مثل من كمتر . اما چيزي كه براي من جالب بود دانشگاهي متفاوت با قبل ، دوستان جديد و فضايي كاملا متفاوت با سال گذشته ، رشته اي كه هيچ شباهتي با رشته ي قبلم نداشت . روزهاي اول خيلي برام سخت بود اصلا فضاي جديد برام قابل هضم نبود ، خيلي سخت بود كه خودمو با شرايط جديد آداپته كنم ،درسها هم كه كاملا حفظي و متفاوت . بعد از يك سال درس خوندنو زحمت كشيدن تو دانشگاه ديگه كه واقعا متفاوت با اينجاست و صميمي شدن با خيلي از بچه ها اومدن تو دانشگاه جديد خيلي خيلي سخت بود جوري كه اصلا دلم نمي خواست بيام دانشگاه ، هفته هاي اول دوست داشتم كه سر كلاس ها نيام ولي به خاطر علاقه اي كه به رشتمون دارم همه ي سختيها رو تحمل كردم ، و چيزي نگذشت كه دوستان خيلي خوب و فوق العاده زرنگ پيدا كردم و همين موضوع و موفقيت در رشتم منو دلگرم كرد . بالاخره هر جور بود اين ترم هم گذشت .
اين ترمم گذشت. با تمومه خوبيها و بديهاش. با تموم اون صبح دير اومدن سر كلاساش. با تموم شب بيداريهاش واسه 2 واحد عملي!با تموم استاداش.زندگي همش خاطرست. هر لحظش. حتي اون لحظه اولي که سر کلاس طراحي نشستيم....... همين يه ترم به من ياد داد که زندگي اون چيزي نيست که فک مي کنيم. زندگي اون چيزيه که ما مي سازيم....... شايد يکي به يکي ديگه دل بستو يکي با يکي ديگه دواش شد.... يکي سر کلاس ضايع شد و يکي هم کلي پول از جيبش گذاشت تا جزوه هاي شمارو فتو بزنه.......... يکي تو لاک خودش بودو يکي حتي تو پوست خودشم نمي گنجيد...... يكي از حوله اينكه پروژه آخر ترمش خراب نشه با دربست اومدو يكي هم كه .... با خط واحد! ......... يادش به خير.
بد شانسي از اين بدتر که تو دانشگاه در يه روز برفي جلوي اون همه ادم نقش زمين بشي؟؟؟؟؟
بدشانسي ازاين بدترنيست که:
سالي يه دفعه ازکنارساختمون معماري 1ردبشي ويه قنديل يخي ازبالاي شيرووني ها بيادبخوره توسرت.