به نام خدا
گفتم شبي به مهدي اذن نگاه خواهم گفتا كه من هم ازتوترك گناه
خواهم
گفتم شبي به مهدي بردي دلم زدستم من منتظر به راهت شب تاسحر نشستم
گفتا چه كار بهترازانظارجانان من راه وصل خودرا برروي تونبستم
گفتم ببخش جرمم اي رحمت الهي شرمنده ي تو بودم شرمنده ي توهستم
گفتا هزاربارت جرم گناه ديدم پرونده ي توديدم چشمان خود ببستم
گفتا مباش نوميدازخانه ي اميدم من كي دل محب شرمنده را شكستم
الهم ارن الطلعه الرشيده