به خدا بايد قدر اين 1و2 روز دانشگاه و كنار هم بودن و بدونيم .ديگه تكرار نميشه.
ماکه درسمونوتموم کرديم.
ولي زمان ما ترم 3 نحس نبود.همه ي ترمانحس بود.درضمن چون وبلاگ نداشتيم نمي تونستيم باكنايه واسم مستعاربه همديگه بپريم.خوش به حالتون.اينجوري خيلي بهتره.ايام خوش دانشجويي بهتون خوش بگذره.
راست ميگي به خدا ، اين آغاسي دودر بد جوري حال ما رو گزفت.
بابابي خيال شين توروخدا.راست ميگن.توي وبلاگ آب هم نميشه بخوري.بهتره مثل وبلاگاي ديگه مطلب علمي بزنيم وبعدش انديشمندانه كامنت علمي بذاريم ومطلبي هم درمورد كلاس وحاشيه هاي دانشگاه نگيم.
آره خيلي ها دلشو پره ولي خب ديگه زمونست! كاريش نمي شه كرد، يكي مي شه پادشاه و يكي ديگه مي شه فقير،اما مهم اينه كه آدم معرفت داشته باشه.
خدا كنه كه اين ترم ....... بي كلك باشيم.
مثلا!!!اصلاحيه
حاجي ميدوني چيه؟ ديگه نمي توني حتي تو اين بلاگ آب بخوري!!!( الكي ايراد نگيرين،خودم مي دونم) حاجي همش شده بچه بازي،يعني چي؟ بابا بي جنبه بازي هم حدي داره! آخه تا كي؟ اين زيراب زدنا تا كي؟
چي بگيم که دلمون از خيلي ها پره...!!!
جو کلاسمون خيلي بد شده. ديگه همکاري و بين بچه ها نميبينيم. همه چي شده فقط رقابت..
يک عده فکر ميکنن اگه زيادي کار کنن نتيجه + ميبينن .شدن تافته ي جدا بافته از بقيه بچه ها. فکر ميکنن چون کارشون مثلا خوبه (البته همشون نه،همين فرايند کار گروهيتون کاملا درسته) با بقيه فرق مي کنن. ولي اونا ممکنه يکي دو نمره بيشتر بگيرن ولي با اين خود راي بودنشون رفاقت ها همکاري و دوستي ها رو کمرنگ کردن.
اين دو روز دانشجويي مون قشنگ تر از اين حرفاست كه بخوايم اين جوري خرابش كنيم.
ما همه هم كلاسي هستيمو وظيفمون فقط درس و كارمون نيست. دوستي ها و روابطمونو نبايد به خاطر اين زير پا بزاريم....
به قول معروف چه زور دير مي شود...همين ديروز بود كه اومدم اينجا و حالا ،بعد از دو سال،بهترين و سيرين ترين لحظه هاي زندگيمو دارم كنار بهترين دوستام و همكلاسيهام ميگذرونم.درسته كه خيلي سختي ها كشيديم،مثل همين نمره بيان و مثل خيلي چيزاي ديگه،اما به جاش خيلي چيزام ياد گرفتيم.حاجي مي خواستم بگم دم همتون گرم. اين رو به عنوان درددل ازم قبول كنين،چيزي شيرين تر از حرف دل پيدا نكردم.